Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-03@22:41:10 GMT

جزئیات خودکشی تکان‌دهنده ۶ عضو یک خانواده

تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۷۹۹۸۵

جزئیات خودکشی تکان‌دهنده ۶ عضو یک خانواده

یک منبع آگاه در مورد خبر خودکشی ۶ عضو یک خانواده در مشهد می‌گوید: «دختر و پسری که زنده ماندند، فعلا در کما هستند و در بیمارستان «هاشمی‌نژاد» مشهد بستری شده‌اند.» براساس اخبار منتشرشده دختر خانواده نیز روز گذشته (۳ اسفند ماه) فوت کرده است.

به گزار ش اعتماد، گزارش خودکشی ۵ عضو یک خانواده به پلیس در اول اسفند ماه امسال باعث شد صادق صفری؛ قاضی ویژه قتل عمد مشهد به خانه مذکور (خانه‌ای در خیابان نوزدهم بلوار سلامی) برای پیدا کردن سرنخ‌هایی راهی شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بررسی‌های اولیه نشان می‌داد که دو دختر جوان به همراه مادرشان روی رختخواب‌های پهن‌شده بر کف پذیرایی جان باخته بودند، اما «دختر و پسر جوان» دیگر این خانواده هنوز نفس می‌کشیدند برای همین توسط امدادگران به بیمارستان منتقل شدند. با جست‌وجو‌های بیشتر، تیم جنایی به دست نوشته‌ای که روی میز تلویزیون خانه قرار داشت، برخورد کرد.

محتویات دست‌نوشته حاکی از آن بود: «اعضای خانواده در پی ایجاد مزاحمت‌های ناموسی یک مرد پرایدسوار» این اقدام (خودکشی با مصرف زیادی از قرص) را انجام دادند، اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شد، چون ۲ روز قبل از این اتفاق تکان‌دهنده، پسر جوان دیگر آن‌ها با همین انگیزه خودکشی کرده بود... این در حالی است که تحقیقات بیشتر با صدور دستور قضایی از سوی قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (ویژه پرونده‌های جنایی) برای ریشه‌یابی این حادثه تلخ و شناسایی مرد پرایدسوار (شخصی که این خانواده در دست نوشته‌های‌شان اشاره کرده بودند) ادامه دارد. حالا «اعتماد» با پیگیری‌هایی که انجام داده (مصاحبه با فردی که در صحنه حضور داشته و یکی از اهالی) به اطلاعات بیشتری در مورد این خانواده دست پیدا کرده.

لازم به ذکر است که «اعتماد» طی تماسی با صادق صفری، قاضی ویژه قتل عمد مشهد و همچنین مسوول روابط عمومی دادگستری مشهد، موفق نشد اطلاعات بیشتری کسب کند و آن‌ها جواب‌شان فقط در حد همان اخباری بود که در رسانه‌ها و فضای مجازی منتشر شده است...

صحبت‌های فردی که در صحنه حضور داشت

مردی حدودا ۵۰ ساله از جمله افرادی است که در مواجهه با صحنه حضور داشته. می‌گوید وقتی اقوام آن‌ها در را می‌شکنند تا وارد خانه شوند، صدای گریه اقوام این خانواده باعث می‌شود تا او وارد خانه شود و به قول خودش با آن صحنه وحشتناک روبه‌رو شود. این مرد ۵۰ ساله در مورد جزییات بیشتر به سوالاتی که از او می‌پرسم، پاسخ می‌دهد.

این خانواده را چقدر می‌شناسید؟

من مغازه‌ام روبه‌روی خانه این‌ها است. خیلی این خانواده را نمی‌شناسم. فقط روز حادثه وقتی پسرخاله‌شان در خانه آن‌ها را کند تا داخل شود، دیدم صدای گریه می‌آید برای همین من هم رفتم بالا.

چه کسی به پسرخاله یا اقوام آن‌ها اطلاع داده بود که این خانواده خودکشی کردند؟

خودشان. همین پسری که زنده مانده به پسرخاله‌اش «پیامک» زده بود که برادرم خودکشی کرده ما هم حال‌مان خراب است و دنبال ما بیایید. اگر هم به خانه ما آمدید و ما در را باز نکردیم، در را بشکنید.

شما این اطلاعات را از کجا می‌دانید؟

من کمی امدادرسانی (عملیات احیا) بلد هستم. وقتی برای کمک به خانه آن‌ها رفتم پسرخاله این خانواده با ناراحتی «پیام‌هایی» که از سوی پسرخاله‌اش (پسر این خانواده که در حال حاضر زنده است) دریافت کرده بود را به من نشان داد.

بچه‌های این خانواده خصوصا دو نفری که زنده مانده‌اند، چند ساله هستند؟

کلا بچه‌های این خانواده بالای ۲۰ سال داشتند. دختر خانواده که دیروز فوت شد حدودا «۱۴ الی ۱۵ ساله» بود و از همه بچه‌ها کوچک‌تر.

به خانه آن‌ها که رفتید و با آن صحنه مواجه شدید، چه کردید؟ چه مواردی را یادتان است که بگویید.

وقتی بالا رفتم پسرخاله آن‌ها گفت؛ فوت کردند. صحنه خیلی وحشتناکی بود... مادر و یکی از دختران این خانواده فوت کرده بودند و نفس نمی‌کشیدند، اما وقتی دست دو نفر دیگر (دختر و پسر) خانواده را گرفتم، دیدم دست‌شان هنوز داغ است. عملیات احیا را بلد هستم با دستم به قفسه سینه آن‌ها شوک دادم و دیدم نفس‌شان برگشت. بعد هم اقوام‌شان به اورژانس و پلیس خبر دادند. یک دست‌نوشته هم به تلویزیون زده بودند که پسرخاله‌شان خواند، اما چون حریم خصوصی‌شان بود من به خودم اجازه ندادم دست‌نوشته را بخوانم.

خانواده با چه وسیله‌ای این اقدام را انجام دادند؟

والا این مورد را پزشکی قانونی باید اعلام کند، ولی من دیدم «چند ورق قرص» روی زمین افتاده بود که خالی هم بودند.

اعضای خانواده دچار خونریزی نشده بودند؟

نه، از بدن‌شان خونی جاری نبود. فقط «کف» از دهان‌شان بیرون زده بود.

این حادثه حدودا چه ساعتی رخ داد؟

روز دوشنبه (اول اسفند ماه ۱۴۰۱) حدود ساعت ۹ الی ۱۰ صبح بود که اقوام‌شان به خانه آن‌ها آمدند.

وضعیت مالی این خانواده چطور بود؟

مستاجر بودند. مشهدی هم نبودند. اهل «شاهرود» بودند و تقریبا یک سالی می‌شد که این خانه را اجاره کرده بودند.

می‌گویند دست‌نوشته‌ای که از خانواده مانده مبنی بر این بوده که شخصی برای خانواده‌شان مزاحمت ایجاد می‌کرده. آیا از این موضوع چیزی می‌دانید؟

ظاهرا چنین چیزی بوده. می‌گویند شخصی شب‌ها به در خانه‌شان می‌آمده و ایجاد مزاحمت می‌کرده است...

صحبت‌های یکی از کاسبان و اهالی محل

این خانواده در خانه‌ای در خیابان «نوزدهم» بلوار «سلامی» مشهد ساکن بودند. این اطلاعات را اهالی و کاسبان همان محل به «اعتماد» می‌دهند. یکی از اهالی و کاسبان محل که «سوپرمارکت» دارد در مورد این خانواده به سوالات دیگرم پاسخ می‌دهد.

از خانواده‌ای که خودکشی کردند چه می‌دانید؟

دو، سه ماه مانده به شب عید سال گذشته (۱۴۰۰) این خانواده، خانه‌ای را در این محل (خیابان نوزدهم بلوار سلامی) اجاره کردند. مادر خانواده به همراه پنج فرزندش (سه دختر و دو پسر) اینجا زندگی می‌کردند. پدر خانواده نبود. نمی‌دانم فوت شده یا...

هیچ‌کدام از فرزندان این خانواده ازدواج نکرده بودند؟

فکر نمی‌کنم، چون من کسی را با آن‌ها نمی‌دیدم. فقط همین شش نفر در آن خانه بودند.

یکی از پسران این خانواده زودتر خودکشی کرد. از او چیزی می‌دانید؟

او تقریبا ۲۰ و هفت، هشت سال داشت. وقتی هم او و برادر دیگرش به مغازه من می‌آمدند تا خرید کنند همیشه روی کارت بانکی‌شان پوشیده شده بود.

کارت‌شان را چگونه پوشانده بودند؟

اطلاعات و مشخصات کارت را با برچسب پوشانده بودند.

این خانواده رفت‌وآمد خانوادگی‌شان در چه حد بود؟

رفت‌وآمد خانوادگی اصلا نداشتند. در این یک سالی که اینجا بودند ما کسی را ندیدیم که به خانه آن‌ها بیاید.

وضعیت مالی‌شان چطور بود؟

همیشه از من نقد خرید می‌کردند. راستش من مشکل مالی از این خانواده ندیده بودم. یک ماشین «پژو ۴۰۵» هم داشتند.

نمی‌دانید پسران این خانواده شغل‌شان چه بود؟

یکی از پسران‌شان به من می‌گفت در یکی از بازار‌های مشهد مغازه «لباس‌فروشی» دارند.

می‌گویند این خانواده به دلیل مزاحمت‌های ناموسی که برای‌شان ایجاد شده بود خودکشی کردند، چیزی می‌دانید؟

از برخی اهالی محل این موضوع را شنیدم، اما خودم چیزی به چشم ندیدم...

اعتماد یادآور می‌شود ۱۷ تیر ماه امسال نیز در نجف آباد اصفهان ۵ نفر از اعضای یک خانواده خود را حلق آویز کردند. آن‌ها نیز دست‌نوشته‌ای از خود به‌جا گذاشته بودند که نشان می‌داد این خانواده به دلیل افسردگی اقدام به خودکشی کرده بودند.

ایران در خودکشی جایگاه پنجاه‌وهشتم را در جهان دارد

ایران در میان کشور‌های اسلامی در مورد مساله خودکشی جایگاه سوم و در جهان جایگاه پنجاه و هشتم را دارد. ۱۲۵ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی می‌کنند که از این بین ۶ نفر موفق می‌شوند. همچنین روزانه ۱۳ نفر اقدام به خودکشی می‌کنند و از سال ۹۹ این ۱۳ نفر تبدیل به ۱۵ نفر شده است. میانگین خودکشی در کشور ما ۶ است و میانگین جهانی ۵،۲ است.

طبق آمار پزشکی قانونی، جوانان قربانیان اصلی خودکشی‌اند و بیشتر خودکشی‌ها بین افراد ۱۵ تا ۳۵ ساله رخ می‌دهد. همچنین با استناد به گزارش‌های رسمی سازمان پزشکی قانونی در فاصله سال‌های ۸۰ تا ۹۸ تعداد قربانیان خودکشی در ۱۴ کشور از میانگین کشوری سبقت گرفت و به عدد بیش از ۴،۹ در ۱۰۰ هزار نفر رسید.

اکبر علیوردی‌نیا، جامعه‌شناس در شهریور ماه سال ۱۴۰۱ ضمن ارایه گزارشی در مورد موضوع خودکشی در ایران براساس داده‌هایی از پزشکی قانونی اعلام کرد: «در سال‌های ۸۰ تا ۹۸ کمترین میانگین میزان خودکشی در بازه ۱۹ ساله مربوط به استان سیستان‌و‌بلوچستان با ۲،۳ و خراسان‌جنوبی با ۲،۷ و همچنین استان یزد است. بیشترین میزان خودکشی در بازه زمانی یادشده در سال‌های ۹۷ و ۹۸ با نرخ ۶،۲ در ۱۰۰ هزار جمعیت است. همچنین کمترین میزان نیز مربوط به سال‌های ۸۳ و ۸۶ با ۴،۲ در ۱۰۰ هزار جمعیت است.

در این بازه زمانی میزان خودکشی در تهران، آذربایجان‌شرقی، اردبیل، اصفهان، فارس، قزوین، قم، مرکزی، مازندران و گیلان روند افزایشی داشته است. طی سال‌ها ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۸ روش‌های بسیار خشن خودکشی مثل خودسوزی و استفاده از سلاح گرم و... در استان‌هایی که پیش از آن شیوع بالایی داشت روند کاهشی به خود گرفته، اما اشاره داشت که در استان‌های مختلف طی ۱۹ سال گذشته روند یکنواخت برای خودکشی نداشتیم. نمی‌توان تبیین واحدی از خودکشی‌ها در ایران داشت، چراکه نوع خودکشی‌ها در جا‌هایی مثل غرب و جنوب کشور متفاوت از آنچه در کلان‌شهر‌ها و استان‌های صنعتی‌تر رخ می‌دهد، اتفاق می‌افتد.»

همچنین محمدعلی محمدی، جامعه‌شناس و عضو کرسی یونسکو در مورد اینکه چرا خودکشی نسبت به مسائل اجتماعی دیگر مهم‌تر است، گفته بود: «از آنجایی که خودکشی می‌تواند مثل دومینو مسائل دیگری را با خود به همراه داشته باشد، موضوع مهمی است حتی اگر به مساله‌ای اجتماعی تبدیل نشده باشد.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: خودکشی پزشکی قانونی خانه آن ها یک خانواده دست نوشته ۱۰۰ هزار خانه ای سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۷۹۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام

به گزارش تابناک، آرمان، پسرک نوجوانی که در ۱۷ سالگی متهم به قتل دوستش غزاله شد، حالا در لبه تیغ ایستاده و هر آن احتمال دارد حکم قصاص برای او اجرا شود. مروری بر پرونده اخباری که درباره او و مقتول منتشر شده نشان دهنده وضعیت عجیب و پیچیده این پرونده است.

حکم قصاص آرمان عبدالعالی که به خاطر اتهام به قتل دوست دخترش غزاله شاکر در معرض اجرا قرار گرفته است، امروز اجرا نشد تا بار دیگر تلاش برای گرفتن رضایت از خانواده مقتول ادامه یابد.

سه نکته بسیار مهم در این پرونده وجود دارد که باعث شده افکار عمومی نسبت به آن حساسیت زیادی نشان دهد. اول آنکه هیچ نشانی از جسد مقتول در دست نیست ولی قضات به این نتیجه رسیده اند قتل واقع شده است. نکته دوم حساسیت هایی است که نسبت به اعدام و بخشش وجود دارد و نکته سوم مربوط به وضعیت آرمان است. آنطور که قانون تکلیف کرده باید برخی متهمان از جمله متهمان به قتل تحت معاینه روانشناسی قرار گیرند. روان‌شناس پرونده آرمان هم در دادگاه گفته است او مشکل عصبی و انزوای بیش از حد دارد و وضعیت روانی او در زمان حادثه محرز است.

فهمیه حسینی در صحن علنی دادگاه کیفری یک گفت: آرمان در زمان حادثه دچار افت شدید تحصیلی بوده و معدل او در آن زمان هفت بوده است. او دچار مشکلات روحی شدید بوده است. بعد از بازداشت و در زندان هم او در کارهای گروهی شرکت نمی‌کند و دوستی در زندان ندارد. در همه کارهای گروهی ناموفق است و فقط درس‌خواندن که یک کار فردی است را خوب انجام داده است. او بسیار کم حرف می‌زند و هیچ دوستی ندارد. قبل از زندان هم این وضعیت را داشته است و این نشان از مشکل عصبی و انزوای بیش از حد آرمان دارد. او به نامه غزاله اشاره کرد و گفت: از نامه‌ای که از غزاله به جا مانده است، هم آمده که آرمان «بچه است»؛ رفتارهای بچگانه دارد. بنابراین عدم درک عقلی آرمان با توجه به وضعیت تحصیلی وی در زمان حادثه و وضعیت روانی او و همچنین نامه غزاله محرز است. بنا بر این گزارش قضات بعد از بررسی پرونده رأی خود را اعلام خواهند کرد.

با این حساب می توان گفت شاید آرمان سلامت روان نداشته و متوجه عواقب عمل خود در اقدام به قتل غزاله نبوده است. هر چند این جزییات در پرونده مضبوط است و دسترسی به آن جز برای طرفین پرونده و وکلایشان مقدور نیست.

با وجود این سه نکته، رییس شوراهای حل اختلاف کشور معتقد است می توان از خانواده غزاله، رضایت گرفت. امروز هادی صادقی در پاسخ به سوالی درباره پرونده آرمان عبدالعالی گفت: همچنان در تلاش هستیم که در این پرونده رضایت خانواده مقتوله را بگیریم.

او گفت: درباره این که این فرد مجرم است یا نه، نباید قضاوت کنیم زیرا این پرونده جزییات بسیار دارد و مسایل مختلفی در حاشیه این پرونده مطرح است بنابراین قضاوت در این پرونده سخت است. ده‌ها قاضی در این پرونده ورود کردند و پرونده با دقت بررسی شده و دو مرتبه در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار گرفته است.

رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: مردم از نظر اتقان حکم صادره تردید نکنند زیرا براساس شواهد موجود حکم قتل صحیح است هرچند طبیعتاً ناخواسته بوده و قاتل هدف قبلی نداشته و این اتفاق پیش آمده است. این جوان سابقه جنایی نداشته و جنایتکار حرفه‌ای نیست. گاهی افراد در یک لحظه حادثه‌ای پیش می‌آید و خطایی می کنند. البته در این خطاها عمد بوده اما با قصد قبلی نبوده است. خانواده مقتول و محکوم خانواده‌های محترمی هستند و ما هر دو خانواده را دیدیم و با آن ها صحبت کردیم. آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان می‌رود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است. 

رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور گفت: باید به خانواده مقتوله حق داد که داغ بزرگی دیده‌اند و از طرف دیگر جنازه‌ای هم در کار نیست و از این خاطر نیز خانواده مقتوله آزرده خاطر هستند. اکنون شرایط به گونه ای نیست که به جسد دسترسی باشد و اتفاقی افتاده که قابل دسترسی نیست و هر چه اینها اصرار کنند که آرمان جای جنازه را بگوید، او نمی تواند بگوید زیرا خودش هم نمی‌داند و اگر می‌دانست تا الان بارها گفته بود.

 

قتلی که جسد مقتول هرگز پیدا نشد

رسیدگی به این پرونده از اسفند سال ۹۲ آغاز شد و خانواده دختر ۱۹ ساله‌ای به‌نام غزاله خبر ناپدید شدن دخترشان را اعلام کردند اما خیلی زود مشخص شد او آخرین بار به خانه دوستش که پسری ۱۸ ساله به‌نام آرمان بوده رفته است. با دستگیری آرمان، او پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. اما مدتی بعد منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون می‌خواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.

آرمان گفت: چون او را دوست داشتم و نمی‌خواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پله‌ها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.

بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما این جست‌وجوها راه به جایی نبرد و جسد دختر جوان هنوز هم پیدا نشده است. مدتی بعد آرمان اعترافات قبلی خود را پس گرفت و مدعی شد قتلی مرتکب نشده است. او گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راه‌پله پایش لیز خورد و روی پله‌ها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.

انکارهای آرمان فایده‌ای برای او نداشت، با اینکه او در زمان قتل چند روز تا ۱۸سالگی زمان داشت و هنوز به ۱۸سالگی نرسیده بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رأی صادرشده مورد تأیید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.

مادر غزاله اعلام کرد در صورتی گذشت می‌کند که آرمان محل دفن جسد را بگوید.

با این وجود باز هم با توجه به مدارک جدید به‌دست‌آمده و قبول اعاده دادرسی، آرمان بار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت. او که حالا در مقطع فوق‌لیسانس در دانشگاه شهید مدرس در حال تحصیل است، یک بار دیگر اعلام کرد قتل کار او نیست و نمی‌داند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.

در نهایت قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و آرمان را در قتل مجرم تشخیص دادند و او را برای بار دوم به قصاص محکوم کردند. رأی صادرشده یک بار دیگر در دیوان عالی کشور تأیید شد.

نکته اینجاست که خانواده غزاله شکایت دیگری هم از آرمان کرده بودند: او علاوه بر قتل، جسد دختر ما را پنهان کرده است. با توجه به اینکه پلیس نتوانست جسد را پیدا کند، خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم نیز شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.

در نهایت بخشی از پرونده که مربوط به اخفای جسد بود به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و قاضی دادگاه آرمان را به سه ماه و یک روز حبس محکوم کرد.

 

جزییاتی که در دادگاه بیان شد

در دو دادگاهی که آرمان در آن به جرم قتل محاکمه شد، جزییات زیادی بیان شده است. در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت می‌کند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آنجایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.

نماینده دادستان در توضیح پس‌گرفتن رأی دو نفر از قضات هم گفت: آنها رأی خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند. دو موضوع به‌عنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچ‌کدام دلیلی بر زنده‌بودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرم‌بودن متهم اصرار داریم. سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویش‌فرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، به‌صورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که به‌عنوان مدرک جدید عنوان کردند.

مادر غزاله هم در توضیح مرخصی دانشگاه دخترش گفت: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ می‌خواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده می‌شد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمی‌کنم، دخترم مرده است. آنها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید می‌کنند. آنها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابان‌ها دنبال دخترم می‌گشتم. ساعت‌ها در خیابان با ماشین می‌رفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود می‌رسیدم، جلویش را می‌گرفتم. من خیلی سختی کشیدم.

در ادامه زمانی، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: متأسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش روبه‌رو شود. ما براساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.

 

آرمان: از من اعتراف دروغ گرفتند

در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راه‌پله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آن‌قدر ترسیده بودم که نمی‌دانستم چه می‌کنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس می‌کشد اما ترسیده بودم و فقط می‌خواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.

قاضی گفت: چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟چرا جسد را به چندین متر آن‌طرف‌تر از خانه بردی؟ متهم گفت: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس می‌گرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم. قاضی گفت: لکه‌های خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خون‌ها در خانه بود. متهم گفت: من دقیقا نمی‌دانم از چه صحبت می‌کنید و من در جریان نیستم.

قاضی پرسید: چرا به دوستت گفته‌ای که غزاله را کشته‌ای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.

متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. متهم گفت: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیش‌قدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیش‌قدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد. قاضی گفت: از غزاله نامه‌ای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. دراین‌باره چه می‌گویی. متهم گفت: من نمی‌دانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. متهم در پاسخ به این سؤال که با توجه به انکارش چرا به قتل اعتراف کرده، گفت: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من می‌گفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی می‌شوند و من اذیت می‌شدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.

 

به نظر می رسد افکار عمومی انتظار دارد علاوه بر اجرای عدالتضمن اعلام رضایت از سوی اولیای دم و گذشت از قصاص آرمان، زوایای پنهان این پرونده مشخص شود.

دیگر خبرها

  • حجاج استان سمنان برای نیازمندان خانه می‌سازند
  • فیلم| ویدیوی تکان دهنده از صحبت‌های کودک فلسطینی که تمام اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند
  • روایت تکان‌دهنده یونیسف از گورستان‌های کودکان غزه
  • شیوه واکنش به نشانه‌های هشدار دهنده خودکشی
  • چطور به نشانه‌ های هشدار دهنده خودکشی واکنش نشان دهیم؟
  • گزارش تکان‌دهنده نهاد فلسطینی از جنایات اسرائیل | از بریدن سر، دست، پا و شکم و درآوردن لباس شهدا تا دفن آنها در زباله‌ و...
  • گزارش تکان‌دهنده نهاد فلسطینی از جنایات اسرائیل/ از مثله کردن شهدا تا دفن آنها در زباله‌
  • آمارهای تکان‌دهنده مصطفی معین از بی‌اعتمادی جامعه ایران نسبت به همدیگر، رسانه و مسئولان (فیلم)
  • آمارهای تکان‌دهنده مصطفی معین از وضعیت جامعه
  • ماجرای قتل غزاله و اعدام آرمان؛ رابطه‌ای بی فرجام